howgoarts

سلام دوستان به وبلاگ خودتون خوش اومدید💟.

howgoarts

سلام دوستان به وبلاگ خودتون خوش اومدید💟.

سلام بنده محمد علیخانی ۱۳ ساله از تهران ام ، علاقه ای خاص به کامپیوتر و ارتباطات و اینترنت و.... دارم💟

بایگانی

قوانین هاگوارتز

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ق.ظ | محمد علیخانی | ۰ نظر

قوانین هاگوارتز که باید رعایت کنین:

+شب ساعت 1 به بعد از دویدن و قدم زدن توی راه پله ها و راهرو ها خودداری کنین....بعد از اون ساعت صدایی نباید شنیده بشه...

+توهین و بد دهنی به همدیگه..مخصوصا به پروفسور ها تنبیه سختی داره

+دوئل شدیدا ممنوع و استفاده از جادو خارج از کلاس ها ممنوعه...

اگه پروفسور دامبلدور یا اساتید دیگه ازتون ناراضی باشن اینجا تنبیه میشین...

 

مدرسه هاگوارتز

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۰ ق.ظ | محمد علیخانی | ۰ نظر

این مدرسه توسط چهار جادوگر بزرگ قرون وسطا (گودریک گریفیندور، روونا ریونکلا، هلگا هافلپاف و سالازار اسلایترین) ساخته شد تا محیطی برای پرورش و آموزش کسانی که استعداد جادوگری دارند به وجود آید. این چهار نفر بعد از اتمام ساخت مدرسه بر سر این که چه کسانی باید در مدرسه پذیرش بشوند اختلاف عقیده پیدا کردند بنابراین چهارگروه مختلف در هاگوارتز بوجود آمد. گروه گریفیندور با نماد شیردال و رنگ قرمزو زرد، هافلپاف با نماد گورکن و رنگ زردو سیاه، ریونکلاو با نماد عقاب و رنگ آبی و اسلایترین با نماد مار و رنگ سبزو نقرهای.گفته میشود که سالازار اسلایترین تالاری مخوف به نام تالار اسرار در دل هگوارتز به وجود اورد که فقط وارث حقیقی اسلایترین میتواند ان را باز کند ...

 

الار اسرار

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۴۰ ق.ظ | محمد علیخانی | ۰ نظر

الار اسرار مکانی مخفی در عمق مدرسه هاگوارتز است.(هری پاتر) بر طبق افسانه:سالازار اسلیترین یکی از موسسان هاگوارتز در پذیرش دانش آموزان نظری مغایر داشت.میخواست دانش اموزانی که خون اصیل دارند(پدر و مادر جادوگر)را پذیرش کند.ولی دیگر موسسان هاگوارتز این عقیده را نداشتند.بنابراین سالازار اسلیترین این مکان را میسازد و هیولایی در آن قرار می‌دهد.هیولا یک مار است و اسلیترین هم مار زبان بود. بنابراین هرگاه وارث اسلیترین به هاگوارتز بیاید صداهای مارزبانی چون(بکش.بیا پیش من)میشنود و هیولا را آزاد کرده و مدرسه را از مشنگ زاده‌ها و نیمه اصیل‌ها پاک کند.

آخرین وارث اسلیترین تام رایدل یا لرد ولدمورت است. آخرین بار این تالار توسط رون ویزلی و هرمیون گرنجر برای برداشتن نیش هیولای تالار که خاصیت نابودی جان پیچ‌های ولدمورت را داشت گشوده شد(هری پاتر و یادگاران مرگ _۷_).هیولا توسط هری پاتر در کتاب هری پاتر و حفره اسرار آمیز(کتاب ۲)نابود شد.

 

هاگوارتز و اسلایترینویرایش

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ق.ظ | محمد علیخانی | ۰ نظر

هاگوارتز قلعهٔ بزرگی است که بر دامنه کوهی بنا شده است. در محوطه اطراف قلعه جنگل بزرگی به نام جنگل ممنوعه و دریاچه وسیعی قرار دارد. در جنگل ممنوعه انواع جانوران خیالی و شگفت انگیز مانند تک‌شاخ، آکرومانتیولا، سانتور، تسترال و ... وجود دارد. درون قلعه هاگوارتز از برج‌های بلند و راه روهای پیچ در پیچ تشکیل شده و راه‌های مخفی فراوانی دارد که هنوز هیچکس موفق به تکمیل نقشه کامل آن نشده است به جز پدر هری و لوپین و پتی گرو و سیریوس بلک هر گروه نیز درون قلعه سالن و خوابگاهی مجزا دارد که مکان آن از دیگر گروه‌ها پنهان است که خوابگاه گریفندور در طبقهٔ هفتم برج جنوبی قلعه و پشت تابلو بانوی چاق پنهان است و خوابگاه اسلایترین در راهروهای زیر زمینی و در پشت دیوار دخمه‌ای پنهان است و زیر دریاچه قرار دارد. خوابگاه ریونکلا نیز در یکی از برج‌های قلعه و خوابگاه هافلپاف در مکانی در نزدیکی آشپزخانه‌ها قرار دارد.

اسلایترینویرایش
Slytherin colours.svg

در سری داستان‌های تخیلی هری پاتر سالازار اسلایترین نام یکی از چهار بنیان‌گذار مدرسه جادوگری هاگوارتز است که بعدها تبدیل به یکی از گروه‌های این مدرسه شد. رنگ این گروه سبز یشمی و نماد آن مار است. بسیاری از جادوگرانی که در این گروه تحصیل کردند بعدها به جادوی سیاه علاقه‌مند شدند.

    رییس: پروفسورهوریس اسلاگهورن در زمان ولدمورت ، پروفسور سیوروس اسنیپ در زمان هری پاتر تا شاهزاده دو رگه ، پروفسور هوریس اسلاگهورن بعد از شاهزاده دو رگه
    مؤسس: سالازار اسلایترین
    رنگ: سبز و نقره‌ای
    حیوان: مار، نشانه استعداد خاص مؤسس به خاطر مار زبان بودن است (ت.ا)
    روح: بارون خون آلود
    مکان: سالن عمومی اسلایترین دخمه مانند، دارای سقف کوتاه و دربر گیرنده تعدادی صندلی سبز رنگ می‌باشد. این سالن در زیر دریاچه واقع شده است.
    شعر کلاه گروهبندی: و اسلایترین ناقلا از مرداب ... ولی اسلایترین قدرت‌طلب بود از این رو طالبین جاه بستود
    تیم کوییدیچ اسلایترین: ردای سبز رنگ، ظاهراً بازیگران به خاطر هیکل بزرگی که دارند انتخاب می‌شوند و نه به خاطر استعدادهایشان! این تیم ازجاروی پرنده نیمبوس ۲۰۰۱ استفاده می‌کند
    شئ مربوطه:قاب آویزاسلایتیرین (که بعد ها توسط ولدمورت*تام ریدل*به جان پیچ تبدیل شد)

 

 

hoگوارتز

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۰ ق.ظ | محمد علیخانی | ۰ نظر

در محوطه هاگوراتز درخت بیدی وجود دارد که با شاخه‌هایش به افراد حمله می‌کند و به همین دلیل به بید کتک زن مشهور است. همچنین در محوطه قلعه زمینی برای بازی کوییدیچ قرار دارد. شعار مدرسه هاگوارتز که در زیر علامت آن نیز نقش بسته است جمله‌ای لاتین به این معناست:

    هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید.
    دراکو دورمی‌ینس نان‌کوآم تی‌تی‌لاندوس.

اعضای گروه‌هاویرایش

کلاه سخنگو بر اساس ویژگی‌ها و خصوصیات افراد آن‌ها را در یکی از گروه‌ها قرار می‌دهد مثلاً افراد شجاع و نترس همیشه به گروه گریفیندور می‌روند چون گریفیندور به کلاه دستور داده که افراد شجاع به گروهشان بیاید افراد خون اصیل جادوگری یعنی کسی که هیچ فرد غیر جادوگر در خانواده‌شان ندارند به گروه اسلایترین و افرادی که از لحاظ هوش و ذکاوت از دیگر افراد برتر باشند به ریونکلاو منتقل می‌شوند و افراد سختکوش و پرتلاش و کسانی که عضو دیگر گروهان بالا نیست نیز به گروه هافلپاف می‌روند.


اسلایترینویرایش
Slytherin colours.svg

در سری داستان‌های تخیلی هری پاتر سالازار اسلایترین نام یکی از چهار بنیان‌گذار مدرسه جادوگری هاگوارتز است که بعدها تبدیل به یکی از گروه‌های این مدرسه شد. رنگ این گروه سبز یشمی و نماد آن مار است. بسیاری از جادوگرانی که در این گروه تحصیل کردند بعدها به جادوی سیاه علاقه‌مند شدند.

    رییس: پروفسورهوریس اسلاگهورن در زمان ولدمورت ، پروفسور سیوروس اسنیپ در زمان هری پاتر تا شاهزاده دو رگه ، پروفسور هوریس اسلاگهورن بعد از شاهزاده دو رگه
    مؤسس: سالازار اسلایترین
    رنگ: سبز و نقره‌ای
    حیوان: مار، نشانه استعداد خاص مؤسس به خاطر مار زبان بودن است (ت.ا)
    روح: بارون خون آلود
    مکان: سالن عمومی اسلایترین دخمه مانند، دارای سقف کوتاه و دربر گیرنده تعدادی صندلی سبز رنگ می‌باشد. این سالن در زیر دریاچه واقع شده است.
    شعر کلاه گروهبندی: و اسلایترین ناقلا از مرداب ... ولی اسلایترین قدرت‌طلب بود از این رو طالبین جاه بستود
    تیم کوییدیچ اسلایترین: ردای سبز رنگ، ظاهراً بازیگران به خاطر هیکل بزرگی که دارند انتخاب می‌شوند و نه به خاطر استعدادهایشان! این تیم ازجاروی پرنده نیمبوس ۲۰۰۱ استفاده می‌کند
    شئ مربوطه:قاب آویزاسلایتیرین (که بعد ها توسط ولدمورت*تام ریدل*به جان پیچ تبدیل شد)

بعضی از دانش آموزان: سیوروس اسنیپ - دراکو مالفوی -لرد ولدمورت - لوسیوس مالفوی - بلاتریکس لسترنج -هوریس اسلاگهورن
گریفیندورویرایش
Gryffindorcolours.svg

گریفیندور یکی از گروه‌های چهارگانه در هاگوارتز در مجموعه داستان‌های هری پاتر است که ویژگی‌های آن به این صورت می‌باشد:

    رئیس: پروفسور مینروا مک گونگال
    رنگ: قرمز و طلایی
    حیوان: شیر
    موسس: گودریک گریفیندور
    روح: سرنیکلاس دو میمسی پورپینگتون (نیک تقریبا بی سر)
    ویژگی خاص: گریفیندوری‌ها در شجاعت و تفکر به جا معروف هستند
    مکان: برج گریفیندور در طبقه هفتم واقع است .محل ورود به این برج در پشت قاب بانوی چاق که لباس صورتی بلندی پوشیده است قرار دارد. اگر رمز ورود درست را به او بدهید قاب می چرخد و ورودی برج نمایان می‌شود.

در سالن عمومی تعداد زیادی میز و صندلی و یک بخاری دیواری وجود دارد.شومینهٔ این مکان به شبکه پودر پرواز متصل شده است ولی چون در تمام اوقات روز شبکهٔ پرواز شلوغ است، گریفیندوری‌ها ترجیح می‌دهند که با جغد با خانواده‌هایشان تماس بگیرند. در این سالن یک تابلوی اعلانات نیز وجود دارد که در آن اعلامیه‌های گوناگونی از جمله تاریخ بعدی سفر به هاگزمید، دانش آموزانی که می خواهند کتابهای بقیه را بخرند یا عوض کنند و بچه‌هایی که به دنبال کارت‌های شکلات قورباغه‌ای می‌گردند وجود دارد. در این سالن دو راه پله نیز وجود دارد: راه پله پسران که به هفت خوابگاه پسرها (هر یک برای یک سال) و راه پله دختران که به هفت خوابگاه دختران (هر یک برای یک سال) راه دارند. راه پله دختران طوری جادو شده که اگر پسری از پله‌ها بالا بیاید، شکلش به طور موقت به یک سرسره سنگی تبدیل می‌شود و او را به پایین پله‌ها می فرستد. بنا بر کتاب تاریخ هاگوارتز، مؤسسان باور داشتند که دختران قابل اعتمادتر از پسران هستند به همین دلیل این جادو فقط برای راه پله دختران مؤثر است و برای راه پله پسران، جادویی در نظر گرفته نشده است. هر یک از خوابگاه‌ها به صورت یک اتاق دایره‌ای شکل است که پنجره‌هایش به سوی محوطهٔ هاگوارتز باز می‌شود و دارای تخت‌های پرده دار می‌باشد.تیم کوییدیچ گریفیندور برای اولین بار بعد از ۱۹۸۴ جام کوییدیج را در سال تحصیلی ۱۹۹۴-۱۹۹۳ برد. آنها در سال ۱۹۹۶-۱۹۹۵ نیز موفق به انجام این کار شدند. رنگ رداهای این تیم قرمز است.

بعضی از اعضای شناخته شده این گروه:

هری پاتر - رون ویزلی - هرمیون گرینجر - جینی ویزلی - جرج ویزلیو فرد ویزلی - نویل لانگ باتم - سیموس فینیگان - دین توماس - پروتی پتیل - کالین کریوی - آلبوس دامبلدور - ریموس لوپین - سیریوس بلک - جیمز پاتر - لاوندر براون -
هافلپافویرایش
Hufflepuff colours.svg
Hufflepuff.jpg

در سری داستان‌های تخیلی هری پاتر هافلپاف نام یکی از بنیان گذاران مدرسه جادوگری هاگوارتز است که بعدها تبدیل به یکی از گروه‌های این مدرسه با نماد گورکن شد.

    رییس: پروفسور اسپراوت
    مؤسس: هلگا هافلپاف
    رنگ: زرد و سیاه
    حیوان: گورکن
    شبح: راهب چاق
    توصیف کلاه گروهبندی: هافلپاف نازنین از دره گشاد---- هافلپاف سختکوشی می‌پسندید بهین شرط پذیرش را همین دید .
    مکان: برج هافلپاف. موقعیت ناشناخته. احتمالاً پایین راه پله‌ای که از سالن اصلی منشعب می‌شود.
    شیء مربوطه: فنجان هافلپاف

فنجان هافلپاف یک جان پیچ بود که توسط دوست هری هرمیون گرنجردر تالار اسرار نابودشد.
ریونکلاویرایش
Ravenclawcolours.svg
Ravenclaw.jpg

ریونکلا (به انگلیسی: Ravenclaw به معنی چنگال زاغ) در سری داستان‌های هری پاتر نام یکی از گروه‌های مدرسهٔ علوم و فنون جادوگری هاگوارتز است. نام این گروه به نام بنیانگذار آن (روونا ریونکلا) نامگذاری شده است.

    رییس: پروفسور فلیت ویک
    مؤسس: روونا ریونکلا
    رنگ: آبی و برنزی
    حیوان: عقاب
    روح: بانوی خاکستری
    شعر کلاه گروهبندی: ریونکلای عادل از دره تن --- ولی ریونکلا هوشش بها داد
    مکان: برج ریونکلا واقع در قسمت غربی هاگوارتز (م.ق.۱۸)
    تیم کوییدیچ ریونکلا: ردای آبی

یکی از اعضای مشهور ریونکلا چو چانگ بود که جستجوگر تیم کوئیدیچ این گروه نیز بود و در ضمن مدتی با هری پاتر ارتباط عاطفی داشت.

 

خلاصه داستان هری پاتر و سنگ جادو

سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۰۸ ب.ظ | محمد علیخانی | ۰ نظر

هری پاتر هرگز ستاره هیچ تیم "کوییدیچ" نبود، که موقعی که سوار یک جارو بالای زمین پرواز می کند امتیاز بیاورد. او هیچ وردی نمی دانست، هیچ وقت به یک اژدها کمک نکرده بود تا از تخم بیرون بیاید و هرگز یک ردای نامریی نپوشیده بود.
جلد کتاب هری پاتر و سنگ جادو
هری پاتر و سنگ جادو

تنها چیزی که تجربه کرده بود یک زندگی غیرقابل تحمل با خانواده دورسلی ها یعنی عمه و شوهر عمه وحشتناکش و پسر نفرت انگیزشان دادلی، یک پسر قلدر خیلی گنده لوس و مغرور بود. اتاق هری در پای پله ها قرار داشت و تا سن یازده سالگی هیچ کس برایش جشن تولد نگرفته نبود.

اما آن چه این وضع را تغییر می دهد نامه اسرارآمیزی است که به  وسیله یک جغد نامه رسان به دستش می رسد. نامه ای با یک دعوت نامه به مکانی افسانه ای که هری و هر کسی که درباره آن می خواند آن را نشدنی می یابد.

برای هری این مکان افسانه ای جایی است که در آن نه فقط چند تا دوست پیدا می کند، ورزش های هوایی انجام می دهد و در هرچیزی از کلاس ها گرفته تا غذاها جادو وجود دارد، بلکه چیزهای متعدد بزرگی هم انتظارش را می کشد… اگر هری بتواند از مبارزات جان سالم به درببرد.

مروری بر کتاب

هری پاتر 11 ساله یک پسر انگلیسی یتیم است که مجبور است با عمه و شوهر عمه وحشتناکش، که دورسلی ها نام دارند و پسر خپله و لوسشان دادلی زندگی کند. آنها با هری ظالمانه رفتار می کنند و او را دوست ندارند.

اما همه چیز با یک اتفاق شروع به تغییر می کند و آن موقعی است که یک جغد نامه رسان نامه ای اسرارآمیز را به دست هری می رساند. این نامه ای است که اعلام می کند هری در مدرسه سحر و جادوی "هاگوارتز پذیرفته شده است.

هری با همراهی مردی با هیکلی خیلی بزرگ از "هاگوارتز" یعنی شخصی به نام هاگرید، که شکاربان مدرسه است، برای مدت کمی برای خرید از دورسلی ها دور می شود. هاگرید مطمئن می شود که هری همه وسایل مدرسه (عصا، ردا و غیره) را به شکل مناسبی از مغازه های مربوط به سحر و جادو در خیابان دیاگون می خرد. هاگرید همچنین به هری همه چیز را درباره والدین مرحومش "جیمز و لیلی پاتر"، جادوگران افسانه ای که آنها هم در هاگوارتز حضور داشته اند، می گوید. اگرچه هری دلش برای والدینش تنگ می شود، اما از این که که می فهمد که جادو در خانواده اش جا دارد خوشحال می شود!

هری مجبور است از خیابان دیاگون به سوی دروسلی های وحشتناک بر گردد. اما درباره مدرسه جدیدش هیجان زده است... و نمی تواند تا اول سپتامبر روزی که می تواند به هاگوارتز برود منتظر بماند.

در روز بزرگ، در میان خوشحالی دروسلی ها هری به ایستگاه "کراس کینگ" می رود. جایی که او باید در سکوی عجیب "نه و سه ربع" سوار قطار سریع السیر هاگوارتز شود. هری در موقع سوار شدن به قطار با "رون ویزلی" و جادوگر مشتاقی به نام "هرمیون گرنجر" که بعداً نزدیک ترین دوستانش می شوند ملاقات می کند. موقعی که ترن در قلعه عظیمی توقف می کند هری متحیر می ماند. او نمی تواند باور کند که این مکان دیدنی اسرارآمیز واقعاً مدرسه هاگوارتز است.

به عنوان دانش آموز سال اول، هری کارهای کلاسیش را خیلی خوب انجام می دهد و همچنین ستاره تیم کوییدیچ شبانه روزیش می شود (کوییدیچ نوعی فوتبال است که روی دسته جارو بالا در هوا بازی می شود). اما همه چیز هم خوشحال کننده نیست. چون که در کلاس های معجون ها، وردها و پرواز، هری همچنین باید با بعضی از دشمنان خطرناک و بدجنس مثل "دراکو مافلوی" روبرو شود و با جادوگری که والدینش را کشته، یعنی ولدمورت مقابله کند. هری همچنین باید از رازی پرده بردارد... یعنی محل قرارگرفتن سنگ سحرآمیز، سنگی جادویی که می تواند فلز را به طلا تبدیل کند را کشف کند. از این سنگ می توان معجونی مخصوص تهیه کرد که به مردم اجازه می دهد تا برای همیشه زنده بمانند. او سرانجام با کمک دوستانش آن را پیدا می کند و از دسترس ولدمورت دورش می کند.

 

هری پاتر و محفل ققنوس

سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ب.ظ | محمد علیخانی | ۰ نظر

در این داستان هری پاتر ۱۵ ساله رو میبینیم که دوباره به خونه ی دورسلی ها برگشته.در تابستون قبل از مدرسه هری با دادلی دورسلی،پسر خاله ی لوسش توی پارک دعواش میشه(این پسر خاله ی بی شعورش جلوی همه به مادر هری توهین میکنه)هری هم عصبانی میشه و با چوبدستی جادوییش به دادلی حمله میکنه.در همین وقت یه دسته دیوونه ساز  به سمت اونا میان و بهشون حمله ور میشن.خلاصه هری با هزار جور بدبختی دادلی رو نجات میده و پیش دورسلی ها میبره.اونا هم حسابی با هری دعوا میکنن!!!(حالا بیا و خوبی کن!!)

  همون شب هری از خونه ی دورسلی ها میره و بقیه ی تابستون رو پیش اونا میگذرونه.اون بعد از مدت های بسیار سیریوس بلک،پدر خونده ی عزیزشو میبینه!!!

  بعد یه عده به هری خبر میدن که تو وزارت خونه برای دامبلدور مشکلی پیش اومده و هری هم در دادگاهی که برای دامبلدور تشکیل داده بودن حضور پیدا میکنه.دادگاه دامبلدور رو تبرئه میکنه ولی طبق قانون وزارت خونه کسی رو میفرسته که بر هاگوارتز نظارت داشته باشه.خانم دلورس آمبریجاین مسئولیت رو به عهده میگیره.علاوه بر این به معلمی درس دفاع در برابر جادوی سیاه هم منصوب میشه.(بیچاره بچه های هاگوارتز!!)

   اون در آغاز ورود نحسش به کسی سخت نمیگیره اما بعد از این که جا پاشو سفت میکنه شروع میکنه به نصب قانون های جدید.اون با آرگوس فیلچ سرایدار مدرسه گرم میگیره و اونو مجبور میکنه که هر روز یه تعداد از تابلو های داخل هاگوارتز رو برداره و به جاش چند تا تابلوی دیگه بذاره که رو هر کدومش یه قانون نوشته شده.آمبریج هر کسی رو که از قوانینش سر پیچی کنه رو به شدت تنبیه میکنه.حتی جرئت میکنه که از کار سبیل تریلانی ، معلم درس پیشگویی ایراد بگیره و اونو بیرون کنه ولی با وساسط  پروفسور مک گونگال تریلانی اخراج نمیشه.

   از اون طرف هری هر شب کابوس های عجیبی رو در مورد ولدمورت،سیریوس بلک و آقای ویزلی میبینه و این خوابا اونو نگران میکنه.اون با کمک رون و هرمیون در اتاق ضروریات کلاسی رو تشکیل میده و در اون به همه ی دوستانش یاد میده که چه طور باید با مرگخوار ها مبارزه کرد.از جمله بچه هایی که در کلاس های هری شرکت داشتن  لونا لاوگود،نویل لانگ باتم،جینی و فرد و جورج ویزلی و چو چانگ بودن.(خیلی ها بودن اینا از همه مهم ترن!!)در این کلاس هری کم کم متوجه میشه که داره به چو چانگ علاقه مند میشه و خود چو هم همچین احساسی به هری داشته!

  از اون طرف آمبریج به دراکو مالفوی،ویسنت کراب و گریگوری گویل دستور میده که با آرگوس فیلچ حرکات هری رو زیر نظر بگیرن.اونا موفق نمیشن تا زمانی که وقتی چو چانگ قصد ورود به کلاسو داشته اونو گروگان میگیرن و  مخفیگاه هری اینا لو میره!!!بعدش هم هری و چو روابطشون با هم به هم میخوره!!!ولی هنوز چند تا از دوستای هری مونده بودن و حاضر بودن با اون به جنگ مرگخوار های ولدمورت برن.اون ها برای راحتی از شر آمبریج اونو با حقه ای به داخل جنگل میبرن و به سانتور ها تحویل میدن!!.اون ها به دنبال گویی میگشتن که در اون یه پیشگویی گفته شده بود.(این پیشگویی هشداری برای ولدمورت بود که میگفت پسری در اواخر جولای به دنیا میاد که تو رو در آینده نابود میکنه)و منظورش هم هری بوده.هری گوی رو پیدا میکنه ولی در همون وقت لوسیوس مالفوی و بقیه ی مرگخوار های ولدمورت به هری و دوستاش حمله میکنن.اما سیریوس بلک و ریموس لوپین به کمک اونا میان.در این جریان بلاتریکس لسترنج که یکی از زندانی های فراری آزکابان  بوده پیداش میشه و پسر عموش سیریوس بلک رو میکشه!!!(بلاتریکس لعنتی!!)هری هم به دنبال خونخواهی سیریوس  تصمیم به قتل بلاتریکس میگیره تا این که ولدمورت پیداش میشه و در صدد کشتن هری بر میاد بعد دامبلدور هم  پیداش میشه هری رو نجات میده!!!

  به گفته ی خود هری این سال غم انگیز ترین سال تحصیلی در هاگوارتز بوده!!!!

   امید وارم خوشتون اومده باشه.....فقط جون هری نظر بدین!!!!!!!

 

howgoarts

سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۵۴ ب.ظ | محمد علیخانی | ۰ نظر

سلام.دوستان.امیدوارم.مطالب.مفیدی.براتون.بزارم